++ حرف های جوجو ومامانیــ ++
+جوجو مامانی 3 ماهگی
+الهی مامانی قوبون این خنده هاتروزهای شیطنت واییییییی فدا بسم من
+وقتی نگات میکنم انگاری خوشبخترین آدم دنیام،، بخند که دلم ضعف میره واسه اون لپات
+ جوجو مامانی اینجا خاله رقیه اومده بود خونمون مهمون واین روز که این عکس انداختیم داشتیم حاضر میشدیم که بریم تبریز خونه مامان معصوم،،خاله شیطون هم اون روز تا دلش میخواست عکس میگرفت
+قوبون اون سیکمت بسه مامان،،بهت شیر نمیداد خاله پلتغال پوست کنده واست
+آخه دختر جا قهطی رفتی نسستی تو جا نونیمیدونی که بازم کار خاله شیطونه
+اوفااااااا مامان زبونو بده تو زشته
+ اوفااااااااا حاچ خانوم،، احوالتون خوبه ایشاللههههههاجازه حاچ خانوم ،،چقده چادر بهتون میاد وای که یه عالمه میدوستمتتت جیگر شدی جیگر
مامانی همه این شیطنتا یادت باشه بعد اینکه خاله هم مامان شد با هم همه اینارو سر بچه اش بیاریم
+جوجو مامانی داره موهاشو کوتاه میکنه